زشتی خاتمه دادن به تحصن با گرسنه نگه داشتن تحصن کنندگان از فیصله دادن آن با یورش مسلحانه کمتر نیست. توسل به هر یک از دو روش مذکور فاقد ریشه‌ی اخلاقی و سیاسی است. تحصن حقی است که قوانین و معاهدات حقوق بشر آن را مجاز دانسته است. بنا بر این شایسته نیست به تحصن کنندگان به عنوان دشمنان دولت و جامعه نگاه کرد، بلکه آنان هم‌وطنانی هستند که محرومیت‌ها و خواسته‌هایی دارند که برای رسیدن به آن گاهی از روی خشم به تظاهرات اعتراض ‌آمیز متوسل می‌شوند. 
زشت‌تر از دو روش فوق - یعنی گرسنه نگه داشتن تحصن کنندگان و یورش نظامی بر آنان - این است که تلویزیون رسمی وابسته به کودتاچیان اعلام کرد که ماموریت پراکنده نمودن تحصن‌های رابعه و نهضت، بر عهده‌ی لباس شخصی‌های «بلاک بلوک» که در وحشی‌گری و خون آشامی زبانزد خاص و عام‌اند، خواهد بود.
اینکه دولت و نظام جهت اجرای سیاست‌هایش از مجموعه‌ای شبه نظامی و لباس شخصی بهره گیرد و جهت وحشی‌گری آنان مجوز صادر نماید، بیانگر اوج سقوط فرهنگی و سیاسی می‌باشد.
جای بسی تعجب است که مجموعه‌های «بلاک بلوک» چند هفته پیش، به ارتش و پلیس هشدار داده که اگر با فرا رسیدن عید فطر تظاهرات مسالمت آمیز اسلام‌گرایان خاتمه نیابد، گروه نقابداران سیاه جهت پایان دادن به آن تحصن‌ها وارد عمل خواهند شد. امری که مقامات دولتی را خوشحال و مسرور ساخت. در اینجا آنچه بیشتر جای شگفتی و سر سام آور می‌باشد این است که مسؤولان امنیتی و حکومتی در مقابل دخالت‌های آن مجموعه لباس شخصی‌ها و فاشیست‌ها سکوت اختیار گزیدند، طوری که گویی این مجموعه‌ی «بلاک بلوک» خود دولتی هستند که به موازات دولت مرکزی به فعالیت می‌پردازند. سکوت رضایت آمیزحکومت کودتا در برابر بلاک بلوک فاجعه‌ای وحشتناک است، چرا که به مفاد آن دولت به گروه‌ها و لباس شخصی‌ها و افرادی اجازه می‌دهد که خارج از چارچوب قانون عمل کنند.
اگر چه بکارگیری شبه نظامیان بلاک بلوک ظاهراً به نفع رژیم کودتا می‌باشد؛ ولی إعمال خشونت خارج از چارچوب قانون و انسانیت و کاملاً به ضرر هم‌ وطنان و شهروندان است و باعث فاصله‌ی بیشتر بین آنان خواهد شد.
واقعیتی که امروزه در مصر جریان دارد عبارت است از رژیمی که در اثر کودتا زمام کشور را بدست گرفته و از آنجا که فاقد هرگونه مشروعیت سیاسی و اخلاقی می‌باشد؛ بنا بر این برای تثبیت پایه‌های بی‌اساس خود از همه‌ی وسایل نامشروع از جمله دروغ و تحریف حقایق و بکارگیری گروههایی که با کودتا همسو هستند، بهره می‌گیرد.
‌ای کاش می‌دانستم وزیر امور خارجه‌ی کودتا پس از ادعای مسلح بودن تحصن کنندگان میدان رابعه و نهضت و نسبت دادن این خبر به سازمان عفو بین الملل و تکذیب آن از سوی‌‌ همان سازمان، چه احساسی پیدا کرد؟ آیا خجالت کشید یا خیر؟
کودتاچیان دروغ پیشه دروغ‌های خود را بر پایه‌ی گزارش‌های که ادعا نمودند از سوی سازمان عفو بین‌الملل تأیید و منتشر شده بنا نهادند، امری که سازمان مذکور را بر آن داشت که بلافاصله با بیانی شفاف و قاطع این لکه‌ی ننگ را از خود پاک نموده و آن را تکذیب نماید.
این عملکرد باعث شد دیپلماسی کودتاچیان در ورطه‌ی افتضاح و رسوایی قرار گیرد؛ البته علاوه بر موضع کا‌ترین آشتون که پس از تحریف سخنانش کنفرانس مطبوعاتی مشترک با وزیر امور خارجه‌ی کودتا را ترک کرد و سخنان شدید اللحن جان مکین و گراهام در توصیف حوادث اخیر مصر به کودتا و موضع خجولانه‌ی اتحادیه‌ی اروپا و مقالات موشکی روبرت فیسک که مجموعه‌ی این عوامل کودتای مصر را در سطح جهانی و منطقه‌ای رسوا نمود.
 لب کلام اینکه ما در برابر کودتایی ناکام، لنگ و بی-پایه قرار داریم که متصدیان آن می‌خواهند همه‌ی جهان را قانع کنند که آنان در پرش طولانی و مسابقات دو می‌دانی رکورد جهانی را شکسته‌اند و سرآمد عالمند و کودتایی در کار نیست بلکه آنان برگزیدگان واقعی مردم‌اند. سؤال این است که آیا کودتاچیان رسوا شده موفق خواهند شد؛ علیرغم این همه رسوایی-‌ها، کشورهای اسلامی و آمریکا و اروپا را متقاعد نمایند مبنی بر اینکه آنچه در مصر می‌گذرد چیزی نیست جز خواست و اراده‌ی اکثریت مردم؟!